جدول جو
جدول جو

معنی سلسله جنبانیدن - جستجوی لغت در جدول جو

سلسله جنبانیدن
(خوا / خا تَ)
متوسل شدن. خود را بصورت خاصی نمایاندن، چنانکه از در مستی و یا دشمنی درآمدن: دشمن چو از همه حیلتی فروماند سلسلۀ دوستی بجنباند. (گلستان). چون بحجت از خصم فرومانند سلسلۀ خصومت بجنبانند. (گلستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سلسله جنباندن
تصویر سلسله جنباندن
کنایه از به حرکت درآوردن سلسله
تکان دادن زنجیر
به حرکت درآوردن و وادار ساختن گروهی به کاری
فرهنگ فارسی عمید
(سِ سِ لَ / لِ جُم)
عمل سلسله جنبان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلسله جنبانی
تصویر سلسله جنبانی
عمل سلسله جنبان
فرهنگ لغت هوشیار